سلام
میخوام راجع به چیزی صحبت کنم که از دید برخی از طراحان زبده و قدیمی، حرف اشتباهی هست.
چند وقت پیش توی دورهمی ای دعوت شده بودم که اومدم گفتم «دوستان اگه میخواین توی فرآیند بازاریابی و فروش محصولاتتون موفق باشین، باید دقیقا مشخص کنید که محصولاتتون رو میخواید به کیا بفروشید»
مثلا اگه شما طراحی و تولید لباس میکنید، مشخصا بدونید برای کیا هست.
به طور مثال با خودتون بگید «من میخوام پوشاک اسپرت طراحی کنم، حالا مثلا اونم فقط برای خانوم ها، اونم مثلا فقط لباس های باشگاهی یا حجاب، و مثلا پوشاک مخصوص خانم های ۲۰ تا ۳۵ ساله، حتی اگه میتونید، به طور خاص مشخص کنید دقیقا برای چه قشری یا چه ورزشیهایی هم طراحیش میکنید.»
ممکنه با خودتون بگید خب اینکه مخاطبینش خیلی خاص شد!
خب بله، باید هم خاص باشه و خاص بشه. اینطوری، شما هم دقیقا میدونید برای کیا طراحی میکنید، هم میدونید که چی طراحی بکنید.
و اگه در طولانی مدت هم ادامه اش بدید، به مرور بعنوان متخصص اون چیز خاص شناخته و برند میشید. که بعداً هرکس کاری داره، با یه سرچ یا پرس و جوی ساده، مستقیم میرسه پیش شما 🙂
فقط تله ای که وجود داره اینه که خیییلی دیگه خاصش نکنین که اگه تولید شد و اون دسته از مخاطبهاتون رو نتونستید جذب کنید، دیگه بدرد هیچکس نخوره و محصولتون بمونه رو دستتون.
این، یه طورایی مثل هشتگ زدن میمونه، چطور میگیم که نه هشتگ های خیلی عمومی (مثل زیبایی یا موفقیت) انتخاب کنید، نه هشتگ های خیلی خاص (مثلا #لباسورزشیزنانهطرحیاقوتبنفشدرسیستانوبلوچستان)، هشتگی انتخاب کنید که شانس فروشتون رو بالا ببره، مثلا #لباسورزشی_زنانه که اینطوری، دقیقا کسی که سرچ میکنه، شما رو پیدا کنه 🙂
با این کار، بازاریابی و فروشش هم آسونتر میشه. مثلا فرض کنید شما توی سبد محصولتون، همزمان لباس شب، لباس ورزشی و کت های جین رو باهم داشته باشید
View this post on Instagram
شما نییاااازه که برای فروش همه اینها، محصولاتتون رو جاهای مختلف، پیش آدم های مختلف، با شانس های مختلف امتحان کنین و ارائه کنید. که تازه اگه بخرند!
البته بماند که حتی اگه فروش هم بره، طرف باخودش میگه معلوم نبود فاز این بابا چی بوده. همه کاره و هیچ کاره بود.
حالا، فرض کنین که برای عرضه سبد محصولتون، همون لباس زنونه که گفتم رو توی دو سه تا مدل مختلف بخواین بازاریابی کنید.
اینطوری میشه تقریبا حدس زد که برای عرضه تبلت و این لباس های ورزشی به کجاها میرین 🙂
یا حتی اگه فروش نرفت، پلن B تون چی باشه 🙂
من همیشه یه مثالی میزنم..
میگم فرض کن که یه درخت رو بخوای سروته بکنی توی … مثلا گِل!
حالا اگه این درخته اگه کامل باشه و شاخ و برگ داشته باشه راحت تر میره تو گل، یا اینکه شاخ و برگش رو زده باشین و مثل نیزه بخواین بکنیدش توی اون گل؟ 🙂
خب جوابش خیلی واضحه.
اینه که… اگه هنوز توی scaleای هستین و دغدغه فروش دارین، برای بازاریابی آسونتر، دقیق باشید و متمرکز! مثل یه ذره بین، تمام نور و توان برندتون رو متمرکز کنید روی یه نقطه، و با بیرحمی بسوزونیدش!
بعد که به درآمد های عالی رسیدید، سبد محصولتون رو به طور معقولی گسترش بدید 🙂
بگذارین اینو برای خودم مثال بزنم، من هم مارکتینگ میدونم، هم برندینگ، هم کسب و کار، هم طراحی سایت، هم سئو، هم عکاسی صنعتی، هم تحلیل بازار بورس … توی دبیرستان هم ریاضی و شیمیم خوب بود، اگه کمک میکنه
اگه بیام همه اینا رو با هم شروع کنم و توی اینستاگرامم ارائه کنم، به احتمال خیلی زیاد پیجم شبیه آپارات میشه، یعنی عمومی میشه.
اون موقع به احتمال خیلی زیاد پروژه بهم پیشنهاد نمیشه (یا کمتر میشه) و مشاوره ازم گرفته نمیشه و … الی آخر.
این، دقیقا برای کسب و کار شما، تولید، فروش، بازاریابی و برندینگش هم صادق هست.
پس، دقیق باشید!
دقیق، متمرکز، نقطه ای و درجه یک!
View this post on Instagram
علیرضا امیریفلاح: دیجیتال برندینگ مد و فشن
نظر شما چی بود؟ بیاین گپ بزنیم!