حس خوب، انرژی مثبت! چیزی که همه میخوان خودشون رو باهاش پیوند بزنند. برندها، کمپین های تبلیغاتی، بلاگرها و سلبریتی ها، همه و همه؛ حتی منی که دارم این مقاله رو مینویسم و تویی که این متن رو میخونی. اما حس خوب واقعا چی هست؟ فرمول ساخت انرژی مثبت چیه؟ اصلا آیا انرژی مثبت هم انواع مختلفی داره؟ (که داره!) و چطور طوری که فیک نباشیم، بتونیم از اون برای برندمون بهترین استفاده رو بکنیم؟!
اگه همیشه دنبال مثبت بودن حال و هوای کسب و کارت بودی، این مطلب مال خودته!
دیروز وقتی از سر یه قرار کاری رسیدم خونه، شنیدم که صدای سهیل سنگر زاده یا همون آقای چطوری جون دل میاد که داشت خدا رو شکر میکرد و با اون صدای نخراشیدهش میگفت: “سر کیفی، بدم سر کیفی! بیخودی ادای حال بدا رو در نیار”. وقتی از مادرم پرسیدم چی شده که سهیل رو دنبال میکنی؟ بهم گفت انرژی این آدم خیلی مثبته، با اینکه هیچ نقطه مشترکی بینمون نیست، ولی حرفاش، موزیک پست هاش و حرفایی که میزنه رو …. نمیدونم! هم دوست دارم، هم برام عجیبه که پست هاش رو دوست دارم ..!
این روزها که هرکسی که کاری مرتبط با رسانه میکنه، داره کارهای سهیل رو تحلیل میکنه، با خودم گفتم شاید بد نباشه منم از قافله جا نمونم و مطلبی من باب «حال خوب» و «انرژی» در محتوا سازی (و در صورت تکرارش، برندسازی) بنویسم..!
مستقیم بریم سر اصل مطلب!
ما در دنیایی زندگی می کنیم که از انرژی ها تشکیل شده است
انرژی! همون چیزی که تفسیر شدهی یه سری فرکانس و ارتعاشات هست. فرکانس هایی که با استفاده از اونها میبینیم، میشنویم، حس میکنیم و ….
اما نه تنها این ارتعاشات رو از دنیای اطراف دریافت میکنیم، بلکه با احساسات و افکارمون ارتعاشاتی ایجاد میکنیم و اینجاست که اصطلاح «انرژی مثبت» و «حال خوب» وارد میشه. ما مثل یه رادیوی دو طرفه هستیم ، ارتعاشات رو از اطراف دریافت و تفسیر می کنیم، و همزمان خیلی از اونها رو میسازیم و ارسال میکنیم.
شنیدی میگن آدمای خوب، آدمای خوب رو جذب میکنن؟
بیا برگردیم سر مثال رادیو. فرض کنیم تو یه فرستنده امواج رادیویی باشی و من یه گیرنده اون. مسلما من زمانی میتونم متوجه حرفت یا پیامت بشم که فرکانس رادیوم رو با فرکانس امواجی که تو ارسال میکنی، تنظیم کرده باشم. به عبارتی، هم فرکانس و هم فضا باشیم. و بعد از اینکه من ایستگاه رادیویی تو رو گرفتم، اون موقعست که تو میتونی هرپیامی که میخوای، برای من مخابره کنی و من بهش گوش کنم :)
هر شخص/محتوا/برند موقعی که هرکاری میکنه و هر محتوایی ارسال میکنه، داره ارتعاشات یا احساساتی مخابره میکنه. (که این میتونه مثبت یا منفی باشه. به نظر من حتی موقعی که هیچ کاری نمیکنه و چیزی نمیگه هم داره پیامی مخابره میکنه: که من به اندازه کافی خوب نیستم که بهم توجه کنی!)
ما این ارتعاش رو توی اینستاگرام هم داریم. وقتی که پست یا استوریای میزنیم که بازخوردی نمیگیره، میتونه به این معنی باشه که ما یا با مخاطبمون هم فرکانس نشدیم (اون ارتباط اولیه برقرار نشده) یا اینکه پیامی که میفرستیم، خیلی هم فضای مخاطبمون نیست و براش جذاب نیست که ویو زیادی دریافت نکرده. یا از طرفی هم برعکسش، وقتی که پست یا استوری جذابی منتشر میکنیم و چند برابر همیشه ازش استقبال میشه یعنی به خوبی هم فرکانس شدیم با مخاطبمون :)
برای همینه که دوتا چیز خیلی مهم میشه برامون:
- یه فرکانس مناسب پیدا کنیم برای ارتباط با مخاطبمون
- پیام هایی بفرستیم که مورد نظر و علاقه اون باشه
پس! وقتی حرف از «حال» و «انرژی» میشه، میتونیم بلافاصله به این مربیهای تقلبی انرژی درمانی با استفاده از انرژی کائنات فکر نکنیم :)
ما اینجا داریم راجع به یه سری مباحث علمی صحبت میکنیم، که دست بر قضا موفقیت و درآمدمون باهاشون ارتباط مستقیم داره.
پس تا اینجا، فقط دونستیم که تیپ انرژی خودمون/محتوامون/برندمون خیلی مهمه. و از اون مهمتر، این هم باید مد نظر داشته باشیم که فرکانسمون ثابت باشه و تغییر نکنه. مثلا ایستگاه رادیوییای رو در نظر بگیر که هروقت دوست داشته باشه، بدون خبر قبلی، فرکانسش رو تغییر بده!
پس اینم از این! اما …!
نقشهی انرژیهای مثبت و منفی
ما هر کاری که انجام میدیم شامل یه محتواست. مثلا اگه مخاطب پیام میده و قیمت محصولی رو سوال میکنه، پیام بدیم و براش بنویسیم «سلام» یا «سلاااام » یا « با سلام » یا «سلام دوست خوبم، ممنون که پیام دادی، و بهت تبریک میگم بابت سلیقه خوبی که دادی» یا اینکه کلا جوابی ندیم، با همدیگه خیلی خیلی فرق میکنن و ممکنه ما رو با مخاطبمون همفرکانستر کنه، یا ما و اون رو از فرکانس همدیگه خارج کنه و ایستگاه همدیگه رو گم کنیم.
خبر خوب، اینکه همونطور که فرکانس های رادیویی دارای یه سری مختصات برای شناسایی دارن (مثلا میگن موج ۱۰۰ مگاهرتز برای فلان شبکه رادیویی هست) ، فرکانس های احساسی هم مختصاتی دارن، قابلیت شناسایی رو دارن و میشه به راحتی پیدا و مقایسه شون کرد. من شخصا نمودار «استر و جری هیکس» رو دراینباره خیلی دوست دارم، چون بشدت قابل درک هست. توی این نمودار، ۲۲ نقطه عاطفی شناسایی و جمعآوری شده که میتونی توی عکس ببینی.
اگه فروش خوبی داری، یا فروش کافیای نداری، کافیه به این نمودار یه نگاهی بندازی و ببینی فرکانس مخاطبهات، کسایی که بهت پیام میدن یا کسایی که ازت خرید میکنن توی کدوم سطح هست؟
مطمئنم که میتونی یه رابطه مستقیم بین محتواهات/تعاملهات/فروشهات و این اعداد پیدا کنی :)
ازت میخوام همین الان که تا اینجای مقاله رو خوندی، بری پایین و توی بخش کامنتها فرکانس مخاطبهات رو بنویسی. مثلا اگه گیجن و نمیدونن چطور سفارش بدن، یا اینکه میترسن ازت خرید کنن، یا اینکه نه! خیلی هم اعتماد دارن و از خریدشون خوشحالن، اینو بنویسی. برام به شدت جذابه بدونم فرکانس تو و مخاطبات روی چه عددی هست :)
چطور فرکانسم رو تغییر بدم؟
خب، این سوال اونقدر آسونه که جوابش به شدت سخت میشه!
برگردیم سراغ رادیوی خودمون. مسلما ما نمیتونیم بدون رد شدن از فرکانس ۹۶، ۹۷ و ۹۸ و ۹۹، از فرکانس ۹۵ به ۱۰۰ برسیم. توی کسب و کارمون هم قطعا نمیتونیم بدون حل کردن مشکل سطوح پایین تر، امید به سطوح راضی کننده تر و سطح بالاتر داشته باشیم.
مثلا اگه مخاطبمون از خرید محصولی که دوستش داره نگرانه ، یا میترسه که خرید کنه و ما پولش رو بالا بکشیم، اگه ما هزاری هم که بهش پیام بدیم: «سلاااام عزیزم! بهتون تبریک میگم بابت انتخابتون! قیمتش ۵۰۰ هزار تومان هست! (ایموجی) (ایموجی)» .. بازم هنوز میترسه که خرید کنه. چه بسا ممکنه که مخاطب هامون رفتارمون رو اشتباه تفسیر کنه و ما رو «کلاه بردار» ، «زبون باز» یا «مار خوش خط و خال» هم تفسیر کنه!
(و این هم اضافه کنم که ما هرچی محصولمون (اصطلاحا) لاکچری تر باشه، مخاطبامون استانداردهاشون هم سختگیرانه تر میشه و سخت تر نمرهی قبولی سطوح بالاتر رو بهمون میده..!)
پس فکر میکنم خوب باشه که این جمله رو تکرار کنم!
«راه بهشت از وسط جهنم رد میشه!». یعنی اگه میخوایم به مخاطبهایی با عزت نفس بالاتر برسیم، کسایی که شادی درونی در اونها وجود داره، اعتمادشون قابل اتکا تر باشه و محترمانه تر برخورد کنن، باید اول از مخاطب هایی که در مرحلههای دلسردی و نگرانی و شک و نا امیدی و چه بسا خشم هستن رد بشیم و پله پله شرایط رو بهتر کنیم تا اونقدر به فرکانسهای بالاتر نزدیک بشیم که بتونیم مخاطب های توی اون فرکانسها و ایستگاه رادیویی اون رو مال خودمون کنیم.
پس مثل اینکه تا حدی کشف شد!
حالا یکی از دلایل موفقیت سهیل سنگر زاده، صدف بیوتی، والو، ویزلند یا پیج ها و کسب و کارهای محبوب رو میدونیم. یکی از مولفههایی که باعث میشه تا این حد تفاوت معنی داری، بین پیج ها و کسایی که گفتم رو با کسایی که این ویژگی رو ندارن، زیاد بشه، همین فرکانس احساسیشون هست. و مسلما ایستگاه رادیویی شون!
تفاوت اصلی اینه که ممکنه دو نفر / دو کسب و کار، مخاطب های شبیه به همی داشته باشن، جفتشون هم توی یه حوزه کار کنن، تخصص هر دو هم یکی باشه، اما بخاطر تفاوت فرکانس احساسیشون، یکی عالی نتیجه بگیره، یکی کلا نتیجه ای نگیره.
مثلا تو ذهنت صدف بیوتی رو با یه بیوتی بلاگر تازه کار مقایسه کن که تا ۱۰ هزارتایی میشه، اولین تبلیغ خودشو از اولین پیجی که به سمتش میاد میگیره و راست و دروغ رو با هم قاطی میکنه و فرکانس احساسی خودشو بشدت خراب میکنه..!
و روز بعدی که طبق روال قبل میاد میگه بچچچه ها سلاااام، هیچ فیدبکی نمیگیره و میگه نمیدونم چرا فالوورهام حالشون عوض شده! دیگه اینستاگرام این روزها جواب نمیده!
جمع بندی!
این انرژی عاطفی که راجع بهش صحبت کردیم، یکی از مولفه های یه ویژگی خیلی بزرگتر هست به اسم وایب (vibe)، که ما حتی کلمهش رو توی فارسی نداریم! چه برسه بخوایم بهش مسلط بشیم. ولی اگه بخوایم ترجمه نزدیکی ازش داشته باشیم، احتمالا بتونیم به «شور و حال»، «حال و هوا»، یا همچین چیزی ترجمهش کنیم.
موضوعی که به شدت برامون حیاتیه و به زودی راجع بهش یه وبینار براش میگذارم.
امیدوارم که با استفاده از این مطلب انرژی عاطفی بتونی کسب و کارت رو بشدت جذابتر از قبل کنی، و خواستنیترین ایستگاه رادیویی رو داشته باشی! ایستگاهی که من و سایر مخاطبهات از گوش دادن بهش سیر نشیم ^__^
امیدوارم که از خوندن این مطلب لذت برده باشی، من که به شخصه از نوشتنش بشدت لذت بردم!
باشه که از این نمودار استفاده کنی هر روز مخاطب های جذابتری بدست بیاری :)
زمان گپ و گفت!
حالا که تا انتهای این مقاله اومدی، تو هم برای من بگو
که محیط کلی پیج یا کسب و کارت، بیشتر کدوم فرکانس رو برای مخاطبت میسازه؟ (از روی نمودار)
مخاطب های پیجت یه دست هستن؟ یا به نظرت فرکانس هاشون بهم ریختهست؟
عدد فرکانست رو کامنت کن و بگذار بدونم که فکر میکنی چه کاری اگه بکنی باعث میشه که بتونی فرکانس بالاتری رو بدست بیاری؟
بیا بخش کامنتهای این مطلب رو تبدیل به جایی برای کمک به همدیگه تبدیل کنیم..!
علیرضا امیریفلاح: دیجیتال برندینگ مد و فشن
نظر شما چی بود؟ بیاین گپ بزنیم!