همیشه یه چیزی که با خودمون تکرارش میکنیم، اینه که امسال چیکار کنیم که توی شبکه‌های اجتماعی بترکونیم!؟ اینکه دیده بشیم، دوست داشته بشیم و مردم با ما تعامل کنن. توی این پست میخوام ۵ استراتژی جذاب برای دیجیتال برندینگ در شبکه های اجتماعی رو باهاتون به اشتراک بگذارم.

 

۱٫ کانال ارتباطی درست رو انتخاب کن

برای اینکه قدم اولمون رو خوب برداریم، خیلی مهمه که پلتفرم درستی رو برای برقراری ارتباط با مخاطبینمون انتخاب کنیم. یه انتخاب درست میتونه نتیحه کارهامون رو چندین برابر کنه. خیلی‌ها رو دیدم که فکر میکنن باید همه جا باشن (سایت میخوان، اینستا، توییتر، فیسبوک، لینکدین، همه جا!) که این درست نیست.

نکته اصلی اینه که بتونیم جایی رو پیدا کنیم که هم مخاطبامون اونجا هستن، هم برای خود ما مناسبه.

مثلا تیک تاک، شبکه‌ای هست که خیلی زود رشد کرد و ۴۵ میلیون نصب تونست بگیره و توی سال ۲۰۱۸ که رلیز شد، پر دانلودترین شبکه اجتماعی بود.

تحقیق خیلی مهمه

حالا ممکنه یه همچین شبکه اجتماعی‌ای هم مثل تیک تاک توی ایران راه بیفته و ممکنه خیلی‌ها به فکر بیافتن که برن توی اون شبکه اجتماعی.

اما معمولا اکثر مخاطب‌های تیک تاک رو افراد ۱۶-۲۴ ساله تشکیل میدن. برای همین مثلا ممکنه برای یه کسب و کاری که کار طراحی و تولید کفش رسمی مردونه انجام میده، اونجا خیلی جایی نداشته باشه.

اینه که باید بدونیم مخاطبمون کجا بیشتر وقتش رو میگذرونه.

پیدا کردن بهترین جا برای مخاطب هامون، توی هرلحظه‌ای، میتونه یکی از کلیدهای موفقیت برند دیجیتالمون باشه. به طور مثال، من خیلی‌ها رو دیدم که توی روزهایی که اینترانت ملی اجبارا برامون فعال شده بود، از طریق روبیکا تونستن خیلی عالی محصولات فشنی‌شون رو بقروشن. و یادمه حتی یکی رو دیدم که تونسته بود ۳۲۰۰ درصد رشد داشته باشه!!

۳۲۰۰ درصد!! خیلیه ها!

 

۲٫ امسال ظاهر برندت خیلی مهمه

خب، هیچکس منکر این نمیشه که ظواهر یه برند، (یا اگه حرفه‌ای تر بگیم، هویت بصری یه برند) توی به یاد سپاریش نقش خیلی مهمی داره. (مثلا به شهر فرش فکر کنین یا مثلا به تپسی. یه سری رنگ و نقش و درکل هویت بصری یادتون میاد)

 

در سال ۱۴۰۰ و به بعد یکی از مواردی که توی به یاد سپاریتون خیلی کمکتون میکنه، اینه که یه هویت بصری خیلی مخصوص به خودتون (نسبت به رقبای خودتون) داشته باشین. چیزی که الان درمورد اکثر کسب و کارهای فشنی یادم میاد، یه لوگو هست که توی برندهای معمولی‌تر احتمالا طرح یه قیچی، متر یا چرخ خیاطی باشه و توی اونایی که یکم حرفه‌ای‌تر میخوان نشون بدن یه زمینه سفید هست که با یه فونت خیلی معمولی، یه نوشته مشکی داره که اسم اون کسب و کار رو نوشته.

پست ها هم که اگه لوگو رو از بالای سایت ها و اینستاگرام‎ها حذف کنیم، تا حد زیادی میتونه تشخیص اون برند رو غیر ممکن کنه.

اگه بخوام یه مثال بزنم، شاید روی پیج و کسب و کار خودم مثال بزنم خوب باشه. خیلی احتمال داره (اگه من رو بشناسین) هرجایی «دیجیتال برندینگ مد و فشن» «پوشاک» و «رنگ بنفش» و این حس صمیمیت رو اگه ببینین، یاد من بیافتین. احتمالا اگه کمپانی بزرگی هم الان توی یادتون باشه، با فکر کردن به اسمش، یه ظاهر، رنگ، طرح، طراحی فیزیکی یا لوگو و یه سری تصاویر یادتون بیاد.

نکته اصلی ولی اینه: کسب و کاری که چیز خاصی برای یادآوری نداشته باشه، بعدا چیزی خاصی ازش یادآوری نمیشه :دی

از اونجایی که صحبت راجع به هویت بصری کار یکی دوتا پست نیست، و خب! تخصص من گرافیک یا طراحی هویت بصری نیست، شما رو ارجاع میدم به دو کلمه‌ی «هویت بصری» یا ورژن انگلیسیش «Visual Identity) که حتما جستجوش کنین.

ولی برای شروع، شاید انتخاب یه فیلتر برای عکس ها، یا یه سبک تصویر پردازی یا عکاسی مخصوص به خودتون قدم خوبی باشه :‌)

 

۳٫ معتبر شو

موقعی که یه چیزی برای بار اول اتفاق می‌افته همه مجبورن اونو به عنوان نمونه‌ی خوب قبول کنن. ولی این روزها که کسب و کارها خیلی راحت با یه سایت، یه پیج یا … آنلاین میشن و بلافاصله می‌رسن به نزدیک‌ترین جای ممکن (گوشیمون)، نکته بعدی‌ای که میمونه، معتبر بودنمون میشه.

خیلی‌ها رو دیدم که برای خوب بودن، شروع میکنن به کپی کردن از یه شخص/شرکت. مثلا چند سال پیش، همه وقتی میخواستن فروشگاه داشته باشن، اینطوری حرف میزدن:

من یه سایت میخوام مثل دیجی‌کالا! فقط … (اندازه یه اپسیدون تفاوت با دیجی‌کالا)

یا بعدش خیلی ها میخواستن مثل اسنپ و زودفود بشن.

توی دنیای مد هم خیلی این اتفاق می‌افته. همه میخوان مثل یکی که شاید نهایتا به اندازه سه – چهار سال از اونها جلوتر هست بشن و سخخت تلاش میکنن که اون رو کپی کنن. در صورتی که تا اون وقتی که میخوان شبیه رقیبشون بشن، هم رقیبشون تغییر کرده باشه، هم مدهایی که رقیبشون براساسشون اون موقع کسب و کارش رو شکل داده بوده، تغییر کرده باشن.

و نتیجه این میشه که وقتی به پختگی می‌رسن که دوباره همه چیز عوض شده باشه.

قضیه اینجا اینه که کسب و کارها، برای سال ۱۴۰۰ و بعد از اون باید تمام تلاششون رو بکنن تا معتبر باشن. اگه طبق تجربه بخوام حرف بزنم، خیلی ممکنه که یه کسب و کار کوچیک باشه، یا کلا به اندازه کافی خوب نباشه.

چیزی که برای اکثر مخاطب‌ها مهمه، اینه که بتونن به خودش و رفتارش اعتماد کنن. برای همینه که اکثرا به کسب و کاری که شاید عالی نباشه، ولی تمام سعیشو برای بهتر شدن بکنه، فرصت میدن.

کاری که باید بکنین اینه که برای کسب و کارتون یه سری چارچوب‌ها و دستورالعمل‌ها انتخاب کنین که همیشه طبق اونها جلو برید و در عین نوآور بودن، سورپریز برای مخاطب نداشته باشین. «ثابت قدم»، «قابل اعتماد» و «ادامه دهنده یک سری ارزش‌های مشخص».

مهم نیست کارتون چی باشه. یه تولید کننده لباس باشین، یه دیجیتال مارکتر باشین، یا یه کمدین.

 

باید اعتبار جمع کنین تا پای صحبتتون بشینن. این یکی از مهمترین استراتژی های دیجیتال برندینگ در شبکه های اجتماعی هست.

 

۴٫ مرتب تولید محتوا کن

خب! مسلما نمیشه یه نسخه ثابت داد که بگم روزی یا هفته ای چندتا پست بزنین. اما اینکه «یه سری پست عالی تولید کنیم و توی پیج یا سایت بذاریم و منتظر بشیم مشتری خودش بیاد» هرچقدر که جلوتر میریم بیشتر به یه افسانه شبیه میشه. قضیه اینه که اگه میخوایم زیاد دیده بشیم، باید زیاد حرف برای گفتن داشته باشیم و زیاد محتوا تولید کنیم.

محتوا برای کانال‌های ارتباطی مختلفمون، در انواع مختلفش 🙂

این کار علی‌رغم اینکه ما رو در مقابل دیدگان مخاطبین و مشتریانمون قرار میده، باعث میشه متوجهش بشیم چه پست‌هایی جواب نمیده، کدوما بهتر جواب میده و چه ساعت‌ها و روزهایی برامون بهتر هستن. اینجور دیتاها زمانی که میخوایم تبلیغ کنیم و واقعا برای دیده‌شدنمون خرج کنیم، بهمون خیلی کمک میکنه.

 

۵٫ اجتماعی باش

اگه سال ۹۸ سال محتوای جذاب و کاربردی بود، به نظرم می‌رسه که سال ۹۹ یه ویژگی دیگه هم بهش اضافه کرده باشه و تعاملی بودن و اجتماعی بودنشه. اینکه شبکه‌های اجتماعی اسمشون شده «شبکه اجتماعی» مسلما دلیلی داشته!

علاوه بر اون، خودمون هم باید تعامل داشته باشیم با مخاطبینمون. اگه یادتون باشه، چند وقت پیش توی اینستاگرامم، مطلبی داشتیم راجع به اینکه یه کمپانی، Story commenter استخدام می‌کرد..!
کسی که بره و مخاطبین هدف برند رو پیدا کنه و توی استوری‌های اونها، (به صورت غیر تبلیغاتی) از قول برندشون، کامنت بنویسه و با اونها تعامل کنه.

شاید قضیه‌ی شلوار دیجی‌کالا رو یادت بیاد :‌‌)
این حرکت نسبتا معمولی‌ای بود که چون توی ایران تعامل با مخاطب کم داریم، باعث شد خیلی سریع بولد بشه.

 

 

جمع بندی

دنیای دیجیتال مدام در حال تغییر هست. اینکه همیشه بدونیم چطور باید خودمونو پا به پای اون به روز کنیم تا برند دیجیتالمون اسم و رسمی توش به هم بزنه و توی ذهن ها باقی بمونه خیلی خیلی حیاتیه. برای همینه که داشتن استراتژی‌هایی برای دیجیتال برندینگ در شبکه های اجتماعی برامون انقدر مهم میشه.

حالا تو بگو!

کدوم برند رو دیدن که توی شبکه های اجتماعی خیلی خوب داره کار میکنه؟ کدوم برند هست که میخواین شبیه اون بشین؟ یا اینکه برندهایی که میشناسین (چه ایرانی، چه خارجی) برای اینکه بتونن توجه ها رو سمت خودشون جلب بکنن، چیکارها میکنن؟

و در نهایت، بعد از این مقاله، به چه نتیجه‌ای برای کسب و کارت رسیدی؟

این پایین کامنت کن :‌)